موسسه زبان روژین ایلیا

  • ۰
  • ۰

ریشه ی کلمات

ریشه ی کلمات

در زبان انگلیسی ریشه ی بسیاری ازکلمات از زبانهای لاتین ویونانی نشأت گرفته اند.

ریشه:بن کلمه وعنصراصلی سازنده ی یک کلمه ست که با پسوند(بعداز آن)و پیشوند( قبل از آن) همراه میشه. بعضی از ریشه ها میتونن به تنهایی بکاربرن مثل form. بعضی دیگه از ریشه ها فقط با وندها بکار میرن که لیستشون روبراتون اینجا آوردم …

anthro = انسان
eg : anthropology (انسان شناسی)

auto = خود
automobile (خودرو)

biblio = کتاب
eg : bibliofile (عاشق ِکتاب)

chroma = رنگ
eg : chromosome (رنگین تن)

chrono = زمان
eg : chronometer (زمان سنج)

cosm = جهان
eg : cosmology (جهان شناسی)

cycl = چرخ
eg : tricycle (سه چرخه)

dict/doc = گفتن
eg : predict (پیش بینی کردن)

duct = هدایت کردن
eg : conduct (هدایت کردن)

fact = ساختن
eg : manufacture (تولیدکردن)

form = شکل دادن
eg : reform (اصلاح کردن)

fort = قوی
eg : fortify (مستحکم کردن)

geo = زمین
eg : geology (زمین شناسی)

graph = نوشتن
eg : biography (زندگی نامه)

hetro = مختلف
eg : hetrodox (دارای دین متفاوت)

logy = مطالعه
eg : psychology (روانشناسی)

man = دست
eg : manscript (دست نویس)

matri = مادر
eg : matricide (مادرکشی)

medi = وسط
eg : medieval (قرون وسطیٰٰ)

mis = فرستادن
eg : missile (موشک)

omni = همه
eg : omnipresent (همه جاحاضر)

patri = پدر
eg : patriarch (پدرسالاری)

pathy = احساس
eg : sympathy (حس همدردی)

phon = صدا
eg : phonology (آواشناسی)

port = حمل کردن
eg : transport (حمل ونقل کردن)

sequ = دنبال کردن
eg : sequence (توالی)

tel = دور
eg : telephone (تلفن)

tract = کشیدن
eg : traction (کشش)

vene = آمدن
eg : intervene (پادرمیانی کردن)

vert = تغییر دادن
eg : convert (تغییر دادن)

voc = صداکردن
eg : vocal (صوتی)


مطلب پیشنهادی : فرق بین (much) و (many)

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

in-on-at

in-on-at

کاربرد حروف اضافه (in-on-at)

موارد استفاده حرف اضافه In

1-در مورد زمان:

قبل از ماه،فصل،سال و قرن:

مثال:

ماه
in July; in September

سال
in 1985; in 1999

فصل
in summer; in the summer of 69

بخشی از روز
in the morning; in the afternoon; in the evening
in a minute; in two weeks

قرن
In the nineteenth century


2-در مورد مکان:

قبل از چیزی که دارای حجم باشد:

In my pocket, in the drawer

قبل از شهرها و کشورها

In England, In Tehran

قبل از محل های مسقف

In class,In building, In living room,In the Kitchen

کلمات زیر همراه با این حرف اضافه به کار می روند که بهتر است به خاطر بسپارید

In time
به موقع

In fact
در حقیقت

In the end
سرانجام -بلاخره

In the newspaper
در روزنامه

In a few minutes
تا چند دقیقه دیگر

In public
در ملاءعام

In danger
در خطر


موارد استفاده حرف اضافه On

1-در مورد زمان:

قبل از روزهای هفته

on Sunday; on Friday

تاریخ

On December, 4th

تعطیلات

on Good Friday; on Easter Sunday; on my birthday

زمان خاصی از روز

on the morning of September

2-به معنی روی:
on the wall
on the desk
On page 10

3-در آدرس های تقریبا معین با نام خیابان:

On Saba street

کلمات زیر همراه با این حرف اضافه به کار می روند که بهتر است به خاطر بسپارید:

On the phone
با تلفن

On holidays
در تعطیلات

On sale
حراج

On time
درست سر موقع

On the left or right
در سمت چپ (راست) برای آدرس دادن


موارد استفاده حرف اضافه At
1-قبل از دقیقه وساعت:

At ten o’clock

2-قبل از اوقات روز:
At night
در شب
At midnight
نصفه شب

At noon
در ظهر

At dawn
در سپیده دم

At midday
در اواسط روز

At sunrise
در طلوع آفتاب

At sunset
در غروب آفتاب

3-قبل از آدرسهای دقیق هنگامی که پلاک منزل نوشته شود.

.He lives at 18 Hafez street

کلمات زیر همراه با این حرف اضافه به کار می روند که بهتر است به خاطر بسپارید:

At the office
در اداره

At home
در خانه

At work
سرکار

At the door
پشت در

At the window
پشت پنجره

At dinner
هنگام شام

At that time
در آن زمان

At the cinema
در سینما

At least
حداقل

At last
در آخر

At first
در ابتدا

At any moment
در هر لحظه ای


مطلب پیشنهادی : فرق بین (much) و (many)

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

فرق بین nobody,anybody,somebody,everybody,no one,every one, anyone و .. 

فرق بین nobody,anybody,somebody,everybody,no one,,every one, anyone و .. 

ضمایر مبهم یا نامعین – Indefinite Pronouns

some، something، someone، somebody در جملات مثبت به کار می روند.

مثال:

.I want something which is different

من چیزی می خواهم که متفاوت باشد.

.I need someone somebody to help me with my exams

کسی رو می خوام که در امتحاناتم بهم کمک کنه

.Some people believe in miracles

بعضی آدمها به معجزه اعتقاد دارن.

___________________________________________________________

any، anything، anyone ، anybody در جمله های سؤالی و جملات منفی به معنای هیچ به کار میروند.

مثال:

.I don’t have any money on me

هیچ پولی همراهم نیست.

.She hasn’t eaten anything since yesterday

او از دیروز تا کنون هیچ چیزی نخورده است.

.I didn’t tell anyone / anybody your secret

رازت رو به هیچکس نگفتم.

___________________________________________________________

nothing، no one، nobody، none دارای مفهوم منفی هستند و جمله را منفی می کنند اگر چه فعل جمله در ظاهر مثبت نوشته شده باشد.

مثال:

.No one / nobody was injured in the accident

هیچکس در تصادف مجروح نشد.

.None of my children have blond hair

هیچکدوم از بچه هام موهاشون بور نیست

.It has nothing to do with you

به تو هیچ ربطی نداره.

___________________________________________________________

everything، everyone، everybody , every به تمام افراد یا اشیاء یک مجموعه دلالت می کنند و در انگلیسی با فعل مفرد میاد.

مثال:

.Every child in my school is black

همه بچه ها توی مدرسه مون سیاه پوستن.

.Everything is going to be all right

همه چیز قرار است درست شود.

.Everybody / Everyone has gone home

همه به خانه رفته اند.

___________________________________________________________

either، neither برای هر یک از دو شخص یا دو چیز به کار می رود. either of و neither of هر دو با اسم جمع به کار می روند و با فعل مفرد یا جمع بکار میره.

مثال:

.Either of them is/are good

هر دو نفر آنها حالشان خوب است.

.Neither of them is/are good

هیچ یک از آنها حالشان خوب نیست.

 

وقتی either و neither به صورت صفت به کار روند پس از آنها اسم مفرد می آید و با فعل مفرد مطابقت می کنند.

مثال:

.Neither candidate was selected for the job

هیچ کاندیدی برای آن کار انتخاب نشد.

___________________________________________________________

each به هر یک از دو یا بیش از دو شخص یا چیز به صورت جداگانه دلالت می کند و با فعل مفرد بکار میره.

مثال:

.Each of the three boys got a prize

هر یک از پسرها جایزه دریافت نمودند.

___________________________________________________________

another و others برای دلالت به اشخاص یا اشیاء به کار می روند.

مثال:

.Some students are better than others

بعضی از دانشجویان بهتر از دیگران هستند.

.Please give me another ice-cream

لطفا یه بستنی دیگه به من بده.

___________________________________________________________

many جایگزین اسامی قابل شمارش می شود و much جایگزین اسامی غیر قابل شمارش می شود و بیشتر در جملات سؤالی و منفی به کار می رود.

مثال:

.We haven’t got many

خیلی نداریم.

.We can’t spend much, or we’ll be short of money

شما نباید زیاد خرج کنید، وگرنه پول کم میارین.

___________________________________________________________

several جایگزین اسامی قابل شمارش می شود.

مثال:

.If you are looking for a photo of Robert, you can find several here

اگر به دنبال عکسی از رابرت میگردید، می توانید چندین عکس در اینجا پیدا کنید.

___________________________________________________________

all، enough، plenty جایگزین اسم های قابل شمارش و غیر قابل شمارش می شوند.

مثال:

.We don’t need milk, there’s plenty in the fridge

شیر لازم نداریم، توی یخچال زیاد داریم.

.I have enough money to buy a car

اونقدر (به اندازه کافی) پول دارم که بتونم ماشین بخرم

.All student must stand now

همه دانش آموزان باید الان بایستند

___________________________________________________________

few و little به ترتیب جایگزین اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش می شوند و دارای مفهوم منفی هستند و معنی جمله را منفی می کنند در حالی که با فعل مثبت به کار می روند.

مثال:

.She said little about her journey

او راجع به سفرش صحبتی نکرد. (مفهوم منفی)

.Few will disagree with this argument

با این بحث کسی مخالفت نخواهد کرد. (مفهوم منفی)

___________________________________________________________

a few و a little به ترتیب جایگزین اسمهای قابل شمارش و غیر قابل شمارش می شوند و مفهوم جمله را مثبت می کنند.

مثال:

.(Have we got any sugar? Yes, We have got a little (sugar

آیا شکر داریم؟ بله، مقداری داریم. (مفهوم مثبت)

.(Do you have any friends? Yes I have a few (friends

دوستی داری ؟ آره ، چند تایی دارم


مطلب پیشنهادی : آموزش تصویری اصطلاح پرکاربرد انگلیسی (بخش پنجم)

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

Say , Tell , Speak , Talk

Say , Tell , Speak , Talk

فرق و تفاوت بین Say , Tell , Speak , Talk

در این مقاله سعی شده است با مثال هایی فرق و تفاوت بین Say , Tell , Speak , Talk اکامل توصیف نمایید امیدواریم مفید واقع گردد. این چهار تا فعل به نظر شبیه هم اند؛ اما با هم فرق هایی دارند! با توضیحات و مثال ها این تفاوت رو درک خواهید کرد.

—————————————————————————————

Say :  بیان کردن / ابراز کردن

.You say something

شما چیزی را بیان می کنید/ ابراز می کنید.

.He said that he was tired

او بیان کرد که خسته بود/است.

.Anthony says you have a new job

آنتونی میگه/ بیان میکنه، تو کار جدید گیر آوردی.

.Tara said: I love you

تارا بیان کرد/ابراز کرد: دوستت دارم.


Tell : فاش کردن / گفتن /دادن اطلاعات و آگاهی

.To give some information to a person

اطلاعات دادن به شخصی.

.He told Jane that he was tired

رامین به جین گفت که او خسته بود.

.Anthony tells me you have a new job

آنتونی به من میگه تو کار جدید گیر آورده ای.

.Tara told John that she loved him

تارا به جان گفت که او را دوست دارد/ داشت.

.Tell me about the movie

به من در مورد فیلم بگو.

.I told you not to eat any cookies before dinner

بهت گفتم قبل از شام شیرینی نخور.

.Please, tell me your name

لطفا اسمت رو به من بگو


Speak : سخن گفتن / حرف زدن

تلفظ: سپیک و نه به اشتباه: اِسپیک

.Speak with someone and speak to someone

با شخصی سخن گفتن و به شخصی حرف زدن/گفتن

.I speak English

من انگلیسی حرف میزنم

?Does Donna speak Italian

آیا دوآنا ایتالیایی حرف میزنه؟

.I don’t speak Chinese

من چینی حرف نمیزنم


Talk : حزف زدن بین دو نفر / گفتگو

We talked about my big project.

ما در مورد پروژه بزرگم حرف زدیم

.Let’s talk about it

بیا در موردش حرف بزنیم


مطلب پیشنهادی : آموزش تصویری اصطلاح پرکاربرد انگلیسی (بخش ششم)

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

چه زمانی از the استفاده کنیم؟

چه زمانی از the استفاده کنیم؟

۱- زمانی که می دانیم فرد شنونده می داند یا می تواند بفهمد ما در مورد چه چیز یا چه کسی صحبت می کنیم از the استفاده می کنیم.

مثال:

.The apple you ate was rotten
?Did you lock the car

۲- زمانی که در مورد چیزی صحبت می کنیم که قبلاً درباره آن صحبت کرده ایم.

مثال:

.She’s got two children: a girl and a boy. The girl is eight and the boy is nine

 

۳- زمانی که در مورد نقاط جغرافیایی خاص صحبت می کنیم، از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the North Pole”, “the equator”

 

۴- قبل از نام رودخانه ها، دریاها و اقیانوس ها از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the Nile”, “the Pacific”, “the English channel”

 

۵- از the قبل از اسامی مشخصی که می دانیم تنها یک نمونه از آن ها وجود دارد استفاده می کنیم.

مثال:

“the rain”, “the sun”, “the earth”, “the White House”

 

۶- قبل از صفات عالی همیشه از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the best”, “the tallest”, “the most beautiful”

 

۷- پیش از اعداد ترتیبی از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the fifth lesson”, “the ninth day”, “the third chapter”

 

۸- حرف تعریف the پیش از اسامی معنی و جراندهایی که بعد از آن ها “of” آمده باشد، مورد استفاده قرار می گیرد. (جراند کلمه ای است که نقش اسمی دارد و به ing ختم می شود. در دستور زبان فارسی به آن مصدر فعلی گفته می شود.)

مثال:

“.The pronunciation of that word is very difficult”

(کلمه pronunciation یک اسم معنا است)

“.The instructing of young children is difficult”

(کلمه instructing یک جراند یا مصدر فعلی است)

 

۹- قبل از اسامی کشورها و مناطق جغرافیایی که جمع هستند از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the United States”, “the Philippines”, “the Alps”

 

۱۰- پیش از اسامی کتابخانه ها، موزه ها، و هتل ها از the استفاده می کنیم.

مثال:

“the Forty-Second Street Library”, “the Louvre”, “the Grand Hotel”

 

۱۱- پیش از بعضی از قسمت های روز از حرف تعریف the استفاده می شود.

مثال:

“in the morning”, “in the afternoon”, “in the evening”

نکته:

حرف تعریف the تنها قبل از این بخش های روز استفاده می شود. برای کلماتی مثل night یا midnight یا noon از the استفاده نمی کنیم.

“at noon”, “at night”, “at midnight”

 

۱۲- بعد از فعل play زمانی که معنی “نواختن” داشته باشد. یعنی همراه با یک آلت موسیقی آمده باشد.

مثال:

“play the piano”, “play the violin”, “play the guitar”

 

۱۳- قبل از کلمه های تئاتر و سینما.

the theater — the cinema

 

۱۴- در مواقع بیان مالکیت اشیاء . ( مضاف و مضاف الیه)

the wheels of the car — the door of the house

 

۱۵– قبل از صفاتی که اشاره به یک گروه خاص دارند.

the lion — the poor — the rich — the Indian

 

۱۶ – قبل از اسامی سیاره ها.

the planet Mercury

 

۱۷ – قبل از نام خانوادگی که به صورت جمع استفاده شده و به دو یا چند نفر از اعضای خانواده اشاره دارد.

the Johnsons — the Smiths

 

۱۸ – قبل از اسامی مرتبط با رسانه ها.

the media — the radio — the newspaper

 

۱۹ – قبل از طبقات اجتماعی .

the middle class —–— the elite —–— the clergy

 

۲۰ – قبل از اسامی مرتبط با حمل و نقل.

the bus — the train — the airplane — the subway

 

۲۱ – قبل از اسامی روزنامه ها.

the Christian Science monitor — the Manchester Guardian

 

۲۲ – قبل از اسامی سازمان ها، موسسات و بنگاه ها.

the United Nations — the Ford Foundation

 

۲۳ – قبل از عوامل اجرایی دولتی و نظامی.

the Army — the Navy — the air force — the Police

 

۲۴ – قبل از عنوان های دولتی.

the secretary of state — the prime minister — the king — the mayor

 

۲۵ – قبل از وقایع یا دوره های تاریخی.

The Middle Ages — The Civil War — The Renaissance — The First World War

 

۲۶ – قبل از موقعیت های فیزیکی.

the top — the bottom — the center — the inside — the outside

 

۲۷ – قبل از اسامی دانشگاه هایی که با حرف اضافه of توصیف شده اند .

the University Of Michigan

اما Oxford University

 

۲۸– قبل از ساختمان ها.

the Empire State Building — the Coliseum

 

۲۹- قبل از اسامی کتب آسمانی یا خیلی مشهور.

the Quran

 

۳۰-قبل از جهت های قطب نما ، نواحی جغرافیایی و نقاط کره ی زمین .

the South —  the Middle West — the South Pole —The Equator

 

۳۱- قبل از جنگل ها ، بیابان ها ،شبه جزیره ها . قبل از اسامی رشته کوه ها

the Sahara Desert — the Himalaya Mountains


مطلب پیشنهادی : اشتباه رایج در به کار بردن فعل Sit

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

اشتباه رایج در استفاده از Superior

در این پست در مورد واژه ” superior ” به معنی برتر یا بالاتر چند نکته ای را خدمت شما ارائه می کنم. نکته اول در مورد این واژه این است که این لغت از لحاظ گرامری هم نقش اسم را دارد و هم نقش صفت و معنی آن در دیکشنری چنین بیان شده است:

عالى ، رئیس ، بالایى ، بالاتر ، مافوق ، ارشد ، برتر ، ممتاز ،  مافوق ، بالارتبه ، فرادست ، بالا دست

کلمات هم معنی و مترادف این واژه عبارتند از:

Supercilious, exceptional, manager, chief, supervisor, senior, controller, foreman, preferable, premier, conceited, finer, better, higher-grade, higher-caliber, surpassing, greater, grander

Higher in rank or position; above average, better or greater than

متضاد این واژه نیز عبارت است از :

Inferior, junior, worse, low-quality, down market, humble, modest

نکته مهمی که در زبان انگلیسی درباره این واژه وجود دارد استفاده از آن به صورت عبارت “برتر یا بالاتر بودن چیزی و یا کسی نسبت به موارد مشابه خود” می باشد که در این حالت باید از حرف اضافه استفاده  گردد تا بتوان مورد نظر را به درستی بیان کرد. اشتباهی که خیلی از افراد در استفاده از حرف اضافه مناسب با این واژه مرتکب می شوند استفاده نادرست از حرف اضافه ” than ” ، ” from ” و یا موارد مشابه است که برای بیان عبارت ” برتر یا بالاتر از … ” درست نمی باشد و باید به جای آن از حرف اضافه ” to ” به همراه آن استفاده کرد.

نکته ی دیگری که در مورد استفاده از لغت Superior در نقش صفتی وجود دارد این است که این لغت یک صفت ساده می باشد و کاربردی که در اینجا مورد بحث ما می باشد به نوعی معنی صفت تفضیلی و برتری دارد هر چند که از لحاظ گرامری این ساختار مورد نظر ما نیست. به عبارت دیگر اگر از این صفت در نقش گرامری صفت تفضیلی استفاده شود باید به صورت “More superior” بیان گردد. آنچه که ما در این مقاله مورد نظر است استفاده از این لغت در نقش اسم و یا صفت ساده (و نه تفضیلی و برتری) می باشدکه با توجه به این نکته استفاده از حرف اضافه “than ” به همراه آن درست نیست، بلکه این حرف اضافه در صورتی می توانست به صورت درست استفاده گردد که این صفت به صورت “More superior” استفاده شود و نه به صورت “superior”، بنابراین :

برتر یا بالاتر از (چیزی یا کسی) :

 Superior than ×

 Superior from ×

 Superior to 

مثال:

 This is superior than that ×

 This is superior from that ×

 This is superior to that 

این از آن بالاتر است.


 .Toyota is superior than Honda for many drivers ×

 .Toyota is superior from Honda for many drivers ×

 .Toyota is superior to Honda for many drivers 

 .Toyota is more superior than Honda for many drivers 

برای خیلی از رانندگان، تویوتا بالاتر از هوندا است.


.Los Angeles is superior than New York in film industry × 

 .Los Angeles is superior from New York in film industry × 

 .Los Angeles is superior to New York in film industry 

 .Los Angeles is more superior than New York in film industry 

در صنعت فیلم، لس آنجلس برتر از نیویورک است.


 .Many politicians believe that Economy is superior than Politics ×

.Many politicians believe that Economy is superior from Politics ×

 .Many politicians believe that Economy is superior to Politics 

 .Many politicians believe that Economy is more superior than Politics 

بسیاری از سیاستمداران بر این باورند که اقتصاد برتر از سیاست است.


 نکته:
برای عبارات زیر نیز که کاربردی مشابه با superior دارند، از حرف اضافه to استفاده می شود.

Inferior to

Junior to

Senior to

Subsequent to

Prior to

مثال:

.Jack’s position in the company is Inferior to Jim’s

مقام جک در شرکت پائین تر از مقام جیم است.

.Studying English is prior to every other language in many countries

در بسیاری از کشورها، خواندن زبان انگلیسی مقدم بر خواندن هر زبان دیگری است.


مطلب پیشنهادی : مقایسه صفات

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

See – Look – Watch

See – Look – Watch

 

تفاوت بین فعل های See – Look – Watch در زبان انگلیسی

………………………………………………………………………

این سه فعل در نگاه اول ممکن است که هم معنی و مترادف همدیگر به نظر برسند اما در اصل با هم متفاوتند و تفاوت آنها بیشتر به کاربردشان مربوط می شود که باید به آن دقت کنید تا دچار کاربرد اشتباه آنها نشوید. برای درک تفاوت این سه فعل ظاهرا هم معنی به توضیحات بکار رفته برای هر کدام از آنها در فرهنگ لغت به همراه چند مثال مرتبط توجه فرمائید.

نگاه کردن [Look]

.To look at something for a reason, with an intention

 نگاه کردن به چیزی به دلیل خاص و به منظور و برای مقصود خاصی.

این فعل بیشتر به معنی ” نگاه کردن ، نگریستن ، دیدن ، چشم رابکاربردن ” به کار می رود و همانطور که در بالا به آن اشاره شد، به مفهوم “نگاه کردن به قصد دیدن چیز و یا کس خاصی” مورد استفاده قرار می گیرد. این فعل از لحاظ گرامری هم لازم است و هم متعدی. شکل گذشته و کامل آن به صورت “looked” می باشد.

مثال:

.Look at that strange man

 به آن مرد غریبه نگاه کن.

Look at the pictures I took on holiday

 به آن عکس که من در تعطیلات گرفته‌ام نگاه کن.


دیدن [See]

. To see something that comes into our sight that we weren’t looking for

 دیدن اتفاقی و یا گذر چیزی از جلوی چشم که به آن توجه زیادی نداشتیم.

این فعل بیشتر به معنی ” دیدن ، مشاهده کردن ” به کار می رود و همانطور که در بالا به آن اشاره شد، به مفهوم “دیدن اتفاقی و تصادفی چیزی یا کسی ” مورد استفاده قرار می گیرد. مثلا کسی از داخل خودرویی که در حال حرکت است اتفاقی نگاهش به چیزی یا کسی در مسیر حرکت می افتد. این فعل از لحاظ گرامری هم لازم است و هم متعدی. شکل گذشته آن به صورت “saw” و شکل کامل آن به صورت “seen” می باشد.

مثال:

.Did you see that bird? I wasn’t looking for it, it just appeared

 آن پرنده را دیدی؟ من به آن نگاه نمی کردم (انتظارش را نداشتم) و یک دفعه در پیش چشم ظاهر شد.

. I saw you driving to work today

 امروز تو را در حال رانندگی به محل کار (به صورت اتفاقی) دیدم.


تماشا کردن [ Watch ]

. To look at someone or something for a period of time, paying attention to what is happening

با دقت به کسی یا چیزی نگاه کردن (برای یک مدت زمان مشخص)، و یا توجه کردن به چیزی که در حال اتفاق افتادن است.

این فعل بیشتر به معنی ” تماشا کردن ” به کار می رود و همانطور که در بالا به آن اشاره شد، به مفهوم “تماشا کردن چیزی یا کسی ” مورد استفاده قرار می گیرد. مثلا کسی فیلمی را از تلویزیون تماشا می کند. این فعل از لحاظ گرامری هم لازم است و هم متعدی. شکل گذشته و شکل کامل آن به صورت “watched” می باشد.

مثال:

?Do you want to play too
.No, thanks. I’ll just Watch

– تو هم میخوای بازی بکنی؟
– نه ممنون. من فقط تماشا می کنم.

. Most parents don’t know what their kids are watching on TV

 بیشتر والدین نمیدانند که بچه های آنها چه برنامه هایی را در تلویزیون تماشا می کنند.


مطلب پیشنهادی » ترکیب در جمله بوسیله (not only … but also )

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

Will , Shall

Will , Shall

در این مطلب قصد داریم موارد استفاده از Will , Shall  را خدمت شما عزیزان ارائه نماییم و در طی این مقاله مثال هایی آورده ایم که امید واریم برای شما زبان آموزان گرامی مفید واقع شده و در یادگیری این موضوع کمک شایانی نماید.


Will and Shall

…………………

پس از will از مصدر بدون to استفاده می کنیم.

will not به شکل مخفف  won’t استفاده می شود .

.This book will change your life
.You won’t get another chance

 پس از I یا We ، از Shall یا Will می توان استفاده کرد. Shall کمی رسمی تر است. از Will برای بیان آینده و یک تصمیم فوری استفاده می شود .
Will برای بیان آینده

.I will be 25 next year

 Will برای یک تصمیم فوری

. It is raining. I’ll take an umbrella

 مقایسه ی will با want

Will آرزو یا مقصود را بیان نمی کند.

.I’ll sit down on this seat

(یک تصمیم)

. I want to sit down, but there aren’t any seats

( خواستن )

مقایسه will با be going to

. What do I need? Oh, I’ll buy a paper

هم اکنون تصمیم میگیرم یکی را بخرم.

.I’m going to buy a paper

قبلا تصمیم گرفتم یکی را بخرم.

... Will I / we…? and Shall I / we

برای پیشنهاد دادن یا از کسی پیشنهاد و راهنمایی خواستن Shall I / we را به کار می بریم .

?A: Shall I carry that for you
.B: Oh ,  thanks

ولی ما از will I / we برای بیان آینده استفاده می کنیم.

?Will I need a visa

می توان از shall we برای پیشنهاد استفاده کنیم.

?Shall we go out somewhere

…………………………………………

امیدواریم مطالب ما برایتان مفید واقع گردد، لطفا وبسایت را به دوستان خود معرفی نمایید تا آنها هم نیز از این مطالب بهرمند شده و استفاده نمایند.


مطلب پیشنهادی » اهمیت فراگیری اصطلاحات

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

Anyone, Anybody, Anything

Anyone, Anybody, Anything

در این مطلب قصد داریم موارد استفاده از Anyone, Anybody, Anything خدمت شما عزیزان ارائه نماییم و در طی این مقاله مثال هایی آورده ایم که امید واریم برای شما زبان آموزان گرامی مفید واقع شده و در یادگیری این موضوع کمک شایانی نماید.


Anyone, anybody or anything.

این سه ضمیر توی انگلیسی کاربرد زیادی دارن و ازشون میشه در سوال و جواب استفاده کرد:

?Has anyone got a dictionary

  1. کسی دیکشنری داره؟

.Anybody is welcome to join. There aren’t any rules

  1. هرکس می تونه عضو بشه. هیچ قانونی نیست.

?Can I do anything to help

  1. آیا می تونم برای کمک کاری کنم؟

.I don’t know anybody who speaks Portuguese

  1. من کسی رو نمیشناسم که پرتغالی صحبت کنه.

نکته۱: یادتون باشه ما برای این ضمایر همیشه از فعل مفرد استفاده می کنیم. چرا؟ چون این ضمایر به یک چیز یا یک فرد اشاره دارند.

نکته۲: این ضمایر در جملات خبری منفی هم می تونه به کار بیاد. anyone و anybody رو می تونیم به no one به معنای “هیچکس” تغییر بدیم و فعل مثبت استفاده کنیم.


.No one went there

  1. هیچکس اونجا نرفت.

که در این حالت هم از فعل مفرد استفاده میشه.

.No one answers

  1. هیچکس جواب نمیده.

نکته ۳: و anything در جملات منفی به nothing تبدیل میشه. مثال:

.I have nothing to say

  1. من هیچ چیز ندارم که بگم.

یا می تونیم بگیم

.I don’t have anything to say

  1. من چیزی ندارم که بگم.

تنها فرقشون اینه که در جمله ی اول فعل مثبت به کار رفته و در جمله دوم فعل منفی. چرا که nothing خودش معنای منفی رو یدک میکشه و نیازی نیست که از فعل مثبت استفاده کنیم.

anyone  و  anybody تفاوت چندانی باهم ندارن. فقط anyone از anybody رسمی تره و بیشتر توی نوشته ها ازش استفاده میشه.


مطلب پیشنهادی : اهمیت فراگیری اصطلاحات

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

نکاتی مهم برای نوشتن (writing)

در زبان انگلیسی انواع مختلفی از نوشتن (writing) وجود دارد که از جمله عبارتند از: مقاله، گزارش، نامه، سخنرانی، و نیز ایمیل کاری. شما هر دلیلی برای نوشتن و قرار دادن کلمات روی صفحه، و یا هر سبک خاصی برای نوشتن داشته باشید اما چندین نکته جهانی برای این موضوع وجود دارد که به شما کمک می کند نوشته خود را بهتر و متناسب تر بنویسید. در اینجا به چند مورد از مهمتری نکات در این زمینه اشاره می کنید که امیدواریم برای شما مفید واقع گردد.

 

  • هدف خود را از نوشتن مشخص کنید

اصلی ترین سوالی که قبل از شروع به نوشتن باید از خود بپرسید این است که چرا می نویسید. مثلا برای نوشتن یک مقاله آکادمیک، هدف شما این است که مجموعه ای داده، اطلاعات و حقایق را بیان کنید و از مجموع آنها به یک نتیجه گیری مشخص برسید. اما اگربخواهید گزارشی در مورد یک فعالیت اقتصادی بنویسید، ممکن است بخواهید توصیه هایی را برای موارد خاصی انجام دهید. یا در نوشتن یک نامه دادخواهی شما به دنبال نتیجه ای خاص مانند بازپرداخت وجه باشید. همیشه هدف خود را در ذهن داشته باشید تا بتوانید از موضوع مورد نظرتان خارج نشوید. حتی بهتر است که کلمات کلیدی مورد نظر خود برای استفاده در آن نوشته را روی کاغذی نوشته و در زمان نوشتن آن موضوع جلوی خود نگه دارید.

 

  • سبک مناسبی برای نوشتن انتخاب کنید

در زمان مکالمه و گفتگو در مورد موضوعی خاص، خود را به طور غریزی با آنچه که می گوییم و نیز چگونگی بیان آن، سازگار می کنیم تا بتوانیم خود را با کسانی که با آنها گفتگو انجام می دهیم منطبق کنیم. برای مثال نحوه گفتگوی شما با یک مدیر و یا مدرس کاملا متفاوت از نحوه گفتگوی تان با یک دوست می باشد. نوشتن یک مطلب به صورت مناسب نیز باید همین اساس باشد. بنابراین باید سبک نوشتاری و نیز نوع کلماتی را که می خواهید استفاده کنید را به طور مناسب انتخاب کنید تا افرادی که برایشان می نویسید، بتوانند احساس راحتی داشته باشند و یا بتوانند واکنش خوبی نشان دهند. سبک نوشتن آکادمیک با سبک نوشتن یک وبلاگ و یا یک نامه دوستانه متفاوت است و این انتخاب شماست که می تواند در صورت درست بودن آن باعث جذب خواننده شما گردد.

 

  • با یک برنامه شروع کنید

اغلب مردم بدون برنامه ای می نویسند بنابراین نوشته آنها پراکنده، گسسته، و نامشخص خواهد بود که هیچ راه مشخصی در آن قابل شناسایی نیست. چه شما یک گزارش ۱۰۰۰۰ کلمه ای بنویسید، و یا چه یک نامه دادخواهی، ایجاد یک طرح و ساختار واضح، نخستین گام مهم برای انتقال پیام شما در آن نوشته می باشد و این که پیام شما با چه سرعت، کیفیت، و یا تاثیری بتواند به خواننده منتقل  شود به انتخاب یک برنامه و رعایت آن درطول نوشته بستگی دارد. برنامه ریزی ذهنی و یا سازماندهی اطلاعات به صورت بصری با نمودار و اشکال متناسب، می تواند ابزار مفیدی برای این منظور باشد.

 

  • برای خوانندگان و مخاطبان تان بنویسید نه خودتان

هدف شما از نوشتن این است که ایده ها و اطلاعات خود را به خوبی به خواننده و یا مخاطب آن منتقل کنید، بنابراین باید این هدف را در طول نوشتن، و با بیان هر حرف و جمله ای در نظر داشته باشید. به طور مداوم از خود بپرسید که هر یک از بخش های مختلفی که حاوی اطلاعات خاصی می باشند واقعا برای چه منظوری و جهت انتقال به چه کسی باید در نظر گرفته شوند.از آنجا که شما باید یک ایده روشن در مورد آنچه می خواهید بنویسید و نیز در مورد مخاطب خود داشته باشید، بنابراین دور نشدن از موضوع و نیز مخاطب می تواند امری حیاتی و در عین حال آسان باشد. شما باید بر اساس نوع مخاطب نوشته خود به انتقال اطلاعات و بیان نکات بپردازید و نه اینکه صرفا این کار را برای خود انجام دهید. اگر این اصل را رعایت نکنید شما هم وقت خود و هم وقت مخاطب خود را هدر خواهید داد.

 

  • مخاطبان و خوانندگان نوشته خود را از طریق آنچه که می نویسید راهنمایی کنید

وظیفه شما به عنوان یک نویسنده این است که به مخاطبان و خوانندگان خود کمک کنید تا پیام شما را سریع و دقیق درک کنند. برای این منظور لازم است که به آنها به روشنی نشان دهید که بخش های مختلف نوشته شما به همدیگر مرتبط هستند. هر جمله، پاراگراف، و هر بخشی از نوشته شما باید به آنچه قبل و بعد از آن می آید مرتبط باشند. بنابراین باید از کلمات و عباراتی مانند “as a result”، و یا “in this way” در متن خود استفاده کنید که بتوانند این ارتباط و پیوستگی بخش های مختلف متن را نشان دهند. عنوان های آموزنده و حاوی اصلاعات نیز به خوانندگان کمک می کنند تا فکر شما را عنوان نویسنده متن دنبال کنید.

 

  • افعال متعدی را بصورت مناسب استفاده کنید

همانطور که می دانید فعل متعدی از لحاظ دستوری به گونه ای عمل می کند که تمرکز خواننده را به کاری که انجام شده معطوف می کند نه به کسی که کاری را در جمله انجام داده است، بنابراین استفاده نادرست و یا بیش ازحد از این نوع افعال باعث انتقال نامناسب اطلاعات متن و یا ایجاد حس نامناسب در جمله می شود. در برخی از نوشته های خاص مانند نوشته های علمی، افعال متعدی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند، اما در نوشته های عمومی تر نیاز آنچنانی به استفاده از آنها نیست، به همین دلیل افرادی که از آنها به صورت نامناسبی استفاده می کنند و یا اینکه بیش از حد از آنها استفاده می کنند باعث بروز حالت و سبک نامناسبی در متن خود می شوند.

مشکل این است که این افعال با توجه به اینکه کار صورت گرفته در متن را پررنگ تر از انجام دهنده کارها نشان می دهند، استفاده از این افعال باعث می شود در زمانی که نوشته نیاز به این دارد که سبک و بوی شخصی داشته باشد، نوشته را به صورت یک نوشته غیر شخصی نشان می دهد.

در بسیاری از موارد نیز نیازی به استفاده از این افعال نیست زیرا کسی که کاری را انجام داده اهمیت بیشتری از نوع کاری که انجام شده دارد، بنابراین زمان و مکان استفاده از افعال متعدی به خصوص برای القای تاثیر بیشتر بر خواننده بسیار حائز اهمیت می باشد.


مطلب پیشنهادی : اهمیت فراگیری اصطلاحات

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا