چطور هر چیزی را یاد بگیریم و از یادگیری آن لذت ببریم؟(قسمت اول)
شرط می بندم از زمانی که خودتان را شناخته اید کارهای زیادی بوده که آرزوی یاد گرفتنشان را داشته اید، اما همیشه مانعی برای حرکتتان وجود داشته است؛ گاهی اوقات هم این موانع فقط تفکرات منفی خودتان بوده اند. یادگیری هر مهارتی مثل سفر به یک سرزمین ناشناخته است که از آن دستِ پر برمی گردید. هیجان انگیز است، مگر نه؟ اگر برای شروع سفرتان فقط به یک تلنگر احتیاج دارید حتما این متن را بخوانید تا بدانید برای داشتن یک سفر عالی چه کاری باید انجام بدهید و چطور هر چیزی را یاد بگیرید و از یادگیری آن لذت ببرید.
چطور هر چیزی را یاد بگیریم و از یادگیری آن لذت ببریم؟
تا حالا این داستان برای شما اتفاق افتاده است؟ سوار ماشینتان می شوید، استارت می زنید و گاز می دهید، اما حرکت نمی کند. خب معلوم است، ترمز دستی را نکشیدهاید!
احتمالا الان دارید فکر می کنید که روشن کردن ماشین چه ربطی به یاد گرفتنِ (تقریبا) همه چیز دارد؟
اگر ترمز دستی را نکشیده باشید یادگیری برایتان سخت می شود. ترمزها در واقع همان عقاید و تعصبات منفی ما هستند. وقتی آنها را شناسایی کنیم و از شرشان خلاص شویم، یاد گرفتن آسان می شود.
ذهن انسان یک ماشین است که دائما در حال یادگیری است. یک کودک نوپا را تجسم کنید؛ در یک بازه ی زمانی کوتاه دو مهارت خیلی پیچیده را یاد می گیرد: راه رفتن و حرف زدن. جالب اینجاست که کودک هر دوی آنها را با هم می آموزد. حتی می تواند دو یا چند زبان را با هم یاد بگیرد.
یاد گرفتن هر چیزی درست مثل یک سفر به سرزمینی پر از ناشناخته ها است. برای اینکه آسانتر یاد بگیریم باید این ۴ سوال را به وضوح پاسخ دهیم:
:idea: چه کسی قرار است در این سفر رانندگی کند؟
:idea: ترمز دستی را کشیده اید؟
:idea: مقصدتان کجاست؟
:idea: نقشه ی راه دارید؟
بیایید به هر یک از این سوالات به نوبت رسیدگی کنیم.
۱. چه کسی قرار است رانندگی کند؟
این سوال انگیزه ی یادگیری تان را به چالش می کشد. آیا مهارتی که در حال برنامه ریزی برای یادگیری آن هستید برایتان یک الزام است؟ اگر این طور است، انگیزه ی شما خارجی است، یعنی توسط افراد دیگر هدایت می شود. آیا خودتان برای یادگیری این مهارت مشتاق هستید؟ در این مورد، انگیزه ی شما درونی است.
انگیزه تان باید درونی باشد، چون «بایدها» هیچ قدرتی برای یک فعالیت پایدار ندارند. اگر محرکتان بیرونی است، باید به دنبال یک انگیزهی درونی بگردید تا برنامه ی یادگیری تان را پیش ببرد. از خودتان بپرسید: این مهارت جدید چه فایده ای برای من دارد؟
۲. ترمز دستی را کشیده اید؟
آیا باورهای منفی و صحبت های شما با خودتان باعث می شود پتانسیل یادگیری شما محدود شود؟ یک راه ساده برای پیدا کردن جواب این سوال است: به آنچه فکر می کنید و می گویید گوش کنید.
در مورد خود من، متوجه شدم که ۳ باور منفی هست که نمی گذارد برای یاد گرفتن ساخت ویدئو اقدام کنم. آن باورها اینها بودند: «من در کارهای فنی خوب نیستم»، «نمی توانم کار با نرم افزارهای جدید را خوب یاد بگیرم» و «من در کارهای بصری خوب نیستم».
همان طور که پیداست، این ۳ باور منفی باعث می شد که درست کردن ویدئو تقریبا برایم غیرممکن شود. این باورها همه ی جنبه های کار را تحت تاثیر قرار داده بود: از فیلم برداری تا تدوین ویدئو و در نهایت هم انتشار آن در اینترنت. وقتی متوجه شدم این کار چه تاثیری روی من دارد، طرز فکرم را عوض کردم. به خودم و دیگران گفتم: «من به سادگی می توانم یاد بگیرم که با دوربین کار کنم»، «من به خوبی می توانم با نرم افزارهای جدید کنار بیایم» و «قدرت چشم هایم با تمرین بهتر می شود» و نتیجه؟ خودم را هم غافگیر کرده ام. حالا مهارت های جدید را خیلی سریع تر از آنچه انتظار داشتم یاد می گیرم!
۳. مقصدتان کجاست؟
برای اینکه به سمت مقصد حرکت کنید به سوخت احتیاج دارید. اهداف واضح می توانند سوخت سفر یادگیری تان را تامین کنند. سوال اساسی اینجاست: «چرا می خواهید یک مهارت جدید را یاد بگیرید؟»
هر قدر پاسختان به این پرسش صریح تر باشد، یادگیری برایتان آسانتر خواهد بود. بیایید یک مثال را بررسی کنیم. همان طور که قبلا هم گفتم، من دارم مهارت های جدید ساخت ویدئو را یاد می گیرم. اگر هدفم را اینطور بیان کنم: «می خواهم ویدئوهای خوبی بسازم تا در سایت «چطور» از آنها استفاده شود.» در من هیچ کششی ایجاد نمیشود، چون این هدف مبهم است. در عوض هدف: «می خواهم ۵ ویدئو درباره ی شیوه ی مدیتیشن تولید کنم.» به گونهای است که یک مقصد مشخص برای سفرِ یادگیری به من میدهد.
۴. نقشه ی راهتان کجاست؟
اگر بدون نقشه ی راه عازم سفرتان شوید، حتی اگر مقصد داشته باشید، با مشکل مواجه خواهید شد. داشتن یک نقشه از آن جهت مهم است که به شما نشان می دهد چگونه به مقصدتان برسید. اما چطور یک نقشه درست کنیم؟ می توانیم قسمت هایی از نقشه را خودمان تنظیم و بعد با کمک یک مربی جزئیات را تکمیل کنیم.
نقشه ی اولیه باید شامل این موارد باشد:
1. سوالات شماره ی ۱-۴ را پاسخ بدهید.
2.یک مربی پیدا کنید.
3.رفیق همراه پیدا کنید.
4.سفرتان را شروع کنید.
5.فواصل پیموده شده را اندازه بگیرید و به خاطر آنها جشن بگیرید.
اگر راهتان را گم کنید نقشه به کمکتان می آید. می توانید دوباره آن را چک کنید، ببینید تا کجای مسیر آمده اید و مرحله ی بعدی سفرتان را مشخص کنید.
برای اینکه از سفرتان لذت ببرید و کیف کنید، این نکات ریز را هم به یاد داشته باشید: