موسسه زبان روژین ایلیا

  • ۰
  • ۰

داستان تلفن The Story of telephone

ما در این مطلب داستان تلفن  را بعلاوه ی ترجمه ی فارسی آن آورده ایم این  داستان ازین  قرار است که خانم هریس در روستای کوچکی زندگی می‌کند. شوهرش مرده است، اما یک پسر دارد. او (پسرش) بیست و یک ساله است ...


The Story of telephone

Mrs Harris lives in a small village. Her husband is dead, but she has one son. He is twenty-one, and his name is Geoff. He worked in the shop in the village and lived with his mother, but then he got work in a town and went and lived there. Its name was Greensea. It was quite a long way from his mother's village, and she was not happy about this, but Geoff  said, 'There isn't any good work for me in the country, Mother, and I can get a lot of money in Greensea and send you some every week
Mrs Harris was very angry last Sunday. She got in a train and went to her son's house in Grcensea. Then she said to him, 'Geoff, why do you never phone me
Geoff laughed. 'But, Mother,' he said, 'you haven't got a phone
'No,' she answered, 'I haven't, but you've got one


داستان تلفن

خانم هریس در روستای کوچکی زندگی می‌کند. شوهرش مرده است، اما یک پسر دارد. او (پسرش) بیست و یک ساله است و نامش جف است. او در یک فروشگاه در داخل روستا کار و با مادرش زندگی می‌کرد، اما پس از آن در شهر کاری به دست آورد و رفت و در آنجا زندگی می‌کرد. نام آن (شهر) گرین‌سی بود. آنجا کاملا از روستای مادرش دور بود. و او (مادرش) از این وضع خوشحال نبود، اما جف می‌گفت: مادر، در روستا کار خوبی برای من وجود ندارد، و من می‌توانم پول خوبی در گرین‌سی به دست بیاورم و مقداری از آن را هر هفته برای شما بفرستم.
یکشنبه‌ی قبل خانم هریس خیلی عصبانی بود. او سوار قطار شد و به سمت خانه‌ی پسرش در گرین‌سی رفت. سپس به او گفت: جف، چرا تو هرگز به من زنگ نمی‌زنی؟
جف خندید و گفت: اما مادر، شما که تلفن ندارید.
او (مادرش) پاسخ داد: نه، من ندارم، اما تو که داری!.


مطلب پیشنهادی :داستان کوتاه مرد جوان

  • ۹۶/۰۹/۱۳
  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی