موسسه زبان روژین ایلیا

  • ۰
  • ۰

آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی(بخش اول) ما قصد داریم در این مطلب چندی از اصطلاحات پر کاربرد در زبان انگلیسی را با استفاده ازتصویر به شما زبان آموزان گرامی آموزش دهیم امیدواریم که این اصطلاحات برای شما عزیزان مفید باشد.


اصطلاحات پرکابرد


Horse of a different color

معنی: یک موضوع دیگر، یک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ

اصطلاحات

Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank isquite a different matter

اریک دوست دارد با دوستانش شوخی کند، اما مواظب است که کسی از شوخی‌های او ناراحت نشود. شوخی‌ای که کسی را ناراحت کند یک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن یک چیز است و آزردن دیگری با شوخی چیز دیگری است.


Take it on the lamb

معادل فارسی: در رفتن

اصطلاحات

Poor Richard has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry

بیچاره ریچارد همیشه بـا پلیس مشکل داشته. وقتی فهمیـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شددر بره. برای اینکه گیر نفته و تو زندون نیفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.


Cat got your tongue

معادل فارسی: موش زبانت را خورده (خجالتی)

اصطلاحات

! What's the matter? Cat got your tongue

موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده؟ (یعنی چرا حرف نمی‌زنی)


Get in someone's hair

معنی: کسی را اذیت کردن

اصطلاحات

 I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much

 . Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry

 من می‌دونم که بچه‌ها اذیتت می‌کنند، اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه.

 ببین جیم. من نمی‌تونم کاریـش کنم. بچه‌هـا منو اذیـت می‌کنند و منو خیلی عصبانی می‌کنند.


مطلب پیشنهادی :معنای اصطلاح tip of the iceberg در انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

ما در این مطلب داستان مقصد زندگی را بعلاوه ی ترجمه ی فارسی آن آورده ایم این داستان ازین قرار است که روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت..


ONCE upon a time a peacock and a tortoise became great friends. The peacock lived on a tree by the banks of the stream in which the tortoise had his home. Everyday, after he had a drink of water, the peacock will dance near the stream to the .amusement of his tortoise friend

One unfortunate day, a bird-catcher caught the peacock and was about to take him away to the market. The unhappy bird begged his captor to allow him to bid his friend, the tortoise good-bye.

The bird-catcher allowed him his request and took him to the tortoise. The tortoise was greatly disturbed to see his friend a captive.

The tortoise asked the bird-catcher to let the peacock go in return for an expensive present. The bird-catcher agreed. The tortoise then, dived into the water and in a few seconds came up with a handsome pearl, to the great astonishment of the bird-catcher. As this was beyond his exceptions, he let the peacock go immediately.

A short time after, the greedy man came back and told the tortoise that he had not paid enough for the release of his friend, and threatened to catch the peacock again unless an exact match of the pearl is given to him. The tortoise, who had already advised his friend, the peacock, to leave the place to a distant jungle upon being set free, was greatly enraged at the greed of this man.

“Well,” said the tortoise, “if you insist on having another pearl like it, give it to me and I will fish you out an exact match for it.” Due to his greed, the bird-catcher gave the pearl to the tortoise, who swam away with it saying, “I am no fool to take one and give two!” The tortoise then disappeared into the water, leaving the bird-catcher without a single pearl


طاووس و لاک پشت

طاووس و لاک پشت  Turtle and Peacock روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت.. هر روز پس از اینکه طاووس نزدیک رودخانه آبی می خورد ، برای سرگرم کردن دوستش می رقصید.

یک روز بدشانس، یک شکارچی پرنده، طاووس را به دام انداخت و خواست که اونو به بازار ببره. پرنده غمگین، از شکارچی اش خواهش کرد که بهش اجازه بده  از لاک پشت خداحافظی کنه.

شکارچی خواهش طاووس رو قبول کرد و اونو پیش لاک پشت برد. لاک پشت از این که میدید دوستش اسیر شده خیلی ناراحت شد.اون از شکارچی خواهش کرد که طاووس رو در عوض دادن هدیه ای باارزش رها کنه. شکارچی قبول کرد.بعد، لاکپشت داخل آب شیرجه زد و بعد از لحظه ای با مرواریدی زیبا بیرون اومد. شکارچی که از دیدن این کار لاک پشت متحیر شده بود فوری اجازه داد که طاووس بره. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، مرد حریص برگشت و به لاک پشت گفت که برای آزادی پرنده ، چیز کمی گرفته و تهدید کرد که دوباره طاووس رو اسیر میکنه مگه اینکه مروارید دیگه ای شبیه مروارید قبلی بگیره. لاک پشت که قبلا به دوستش نصیحت کرده بود برای آزاد بودن ، به جنگل دوردستی بره ،خیلی از دست مرد حریص، عصبانی شد.

لاک پشت گفت:بسیار خوب، اگه اصرار داری مروارید دیگه ای شبیه قبلی داشته باشی، مروارید رو به من بده تا عین اونو برات پیدا کنم. شکارچی به خاطر طمعش ،مروارید رو به لاک پشت داد. لاک پشت درحالیکه با شنا کردن از مرد دور می شد گفت: من نادان نیستم که یکی بگیرم و دوتا بدم. بعد بدون اینکه حتی یه مروارید به شکارجی بده، در آب ناپدید شد.


مطلب پیشنهادی : داستان مقصد زندگی The purpose of life

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

ورزش ها به زبان انگلیسی در دنیای امروزی و با فراگیر شدن ورزش های مختلف در بین مردم در کشورهای مختلف، بحث و تبادل اطلاعات درباره ورزش ها به یکی از مکالمات روزمره تبدیل شده، و با توجه به اینکه امروزه همه مردم به نوعی با ورزش و مکالمات و موضوعات مربوط به آنها سرو کار دارند،  در این مقاله می خواهیم اطلاعات کاملی درباره ورزش ها به زبان انگلیسی و انواع مکالمه های مربوط به آن را برای شما ارائه کنیم تا با یادگیری کامل آنها، برای برقراری ارتباط به زبان انگلیسی براحتی از آنها استفاده کنید.


 انواع ورزش ها به زبان انگلیسی

 

 ورزش های زمستانی و آبی

 اسکی کردن در سرازیری / در شیب کوه Downhill skiing
  اسکی کردن با اسنو برد Snowboarding
اسکی صحرایی Cross-country skiing
 اسکیت روی یخ Ice skating
پاتیناژ / اسکیت نمایشی Figure skating
 سورتمه سواری Sledding
  اسکی روی آب Water skiing
 قایقرانی با قایق بادبانی Sailing
 موج سواری Surfing
 بادبان سواری Windsurfing
 غواصی با لوله تنفسی Snorkeling
غواصی Scuba diving

 ورزش های تک نفره

  تیراندازی / کمانگیری Archery      
 بیلیارد Billiards / Pool   
   بولینگ Bowling
  بوکس / مشت زنی Boxing      
دوچرخه سواری Cycling / Biking  
 بدمینتون Badminton  
   شمشیربازی Fencing  
       گلف Golf     
   ژیمناستیک Gymnastic     
  اسکیت بازی Inline skating   
       هنرهای رزمی / ورزش های رزمی Martial arts   
     اسکواش / راکت بال Racquetball   
  اسکیت سواری با بورد Skateboarding   
 تنیس روی میز Table tennis / Ping pong       
 تنیس Tennis     
 وزنه برداری Weightlifting    
   کشتی Wrestling      
  ورزش دو و میدانی Track and field  
 مسابقات اسب سواری Horse racing   
  مسابقات اسکیت روی یخ Speed skating     

 


 ورزش های تیمی

  بسکتبال Basketball 
بیسبال Baseball 
 سافت بال Softball    
 فوتبال آمریکایی / راگبی Football / Rugby  
فوتبال Soccer
     هاکی روی یخ Ice hockey  
    والیبال Volleyball    
  واتر پولو Water polo

 


 یک نمونه از فضاهای ورزشی

فضای داخلی یک باشگاه بسکتبال

    امتیازات Score 
  مربی Coach 
  تیم Team
 هوادار / طرفدار Fan
 بازیکن Player 
داور Official /Referee 
زمین بسکتبال Basketball court 

 


مطلب پیشنهادی : آشنایی با لغت فوتبال و ریشه آن در زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

 موقعیت ها در زبان انگلیسی  موقعیت ها در زبان انگلیسی (قسمت اول) و محل قرار گرفتن اشیاء و مکانها، همانطور که از اسمش مشخص است، استفاده های خیلی زیادی در صحبت های روزانه و موقعیت هایی که به دنبال چیزی یا آدرس جایی هستیم دارد. کاربردهای مفید و خیلی زیاد این مکالمه و درس باعث شد تا تصمیم بگیرم که این مقاله را بنویسم و این مطلب را بطور کامل توضیح دهم، تا هم برای یادگیری و هم برای استفاده راحت و کاربردی باشد. در پایین چند مورد از کاربرد های مهم موقعیت ها در زبان انگلیسی را همراه با توضیح کامل قرار داده ایم.


 کاربرد موقعیت ها در زبان انگلیسی

 برای پرسیدن و اطلاع دادن جای اشیاء در منزل، محل کار و…

 برای پرسیدن و گفتن آدرس محل هایی مثل مغازه و ادارات و…

 برای قرار دادن چیزی در جایی ، یا برداشتن چیزی که موقعیت آنرا نمی دانیم و از مخاطب می پرسیم.

 برای پرسیدن و گفتن موقعیت اشیاء، افراد، ماشین ها و مکان ها.


 کلمات و عبارت های مورد نیاز برای بیان موقعیت ها

On the right

در سمت راست

On the left

در سمت چپ

In the middle

در وسط

Above

بالای سر / بالای

Below

زیر / پایین

Under

زیر

In

داخل

Into

داخل


 نکته: از حرف اضافه (in) می توانیم هم برای نشان دادن موقعیت اشیاء و هم برای بیان انجام کاری به سمت فضای داخلی چیزی استفاده کنیم، ولی از حرف اضافه (into)، فقط برای بیان انجام کاری به سمت فضای داخلی چیزی استفاده می کنیم.


مثال

.Your dress is in the closet under you blouse

لباست تو کمد زیر بلوزته.

! Put the knives and spoons in/into the cabinet

چنگالها و قاشقها رو بزار تو (داخل) کابینت.


On

روی

over

بالای / بالای سر

Out of

بیرون

In front of

جلوی

Opposite / Across

روبروی

Behind

پشت سر

Next to

کنار / بغل دست

Beside

کنار


 نکته: عبارت (next to) بیشتر در جاهایی استفاده می شود که دو چیز در کنار هم هستند ولی به هم نچسبیده اند و کلمه (beside)  وقتی استفاده می شود که چیزی کنار چیز دیگری باشد و به آن چسبیده باشد.


Between

بین/ وسط

Among

بین

Near

نزدیک

Far from

دور از


 نکته: فرق بین دو کلمه (between) و (among) در این است، که کلمه (between) به محل چیزی بین دو چیز یعنی وسط آنها گفته می شود، و از کلمه (among) برای گفتن محل چیزی بین چند چیز استفاده می کنیم.


مثال

.Our house is between a park and a hospital

خونه ما وسط یه پارک و بیمارستانه.

.She couldn`t find her father among the people in the party

اون نتونست پدرشو تو مهمونی بین جمعیت پیدا کنه.


On the corner / At the corner of

در گوشه / نبش

Ahead / Straight ahead

مستقیم


مطلب پیشنهادی : بیان موقعیت مکانی به زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

  موقعیت ها در زبان انگلیسی(قسمت دوم) موقعیت ها در زبان انگلیسی و محل قرار گرفتن اشیاء و مکانها، همانطور که از اسمش مشخص است، استفاده های خیلی زیادی در صحبت های روزانه و موقعیت هایی که به دنبال چیزی یا آدرس جایی هستیم دارد. کاربردهای مفید و خیلی زیاد این مکالمه و درس باعث شد تا تصمیم بگیرم که این مقاله را بنویسم و این مطلب را بطور کامل توضیح دهم، تا هم برای یادگیری و هم برای استفاده راحت و کاربردی باشد. در پایین چند مورد از کاربرد های مهم موقعیت ها در زبان انگلیسی را همراه با توضیح کامل قرار داده ایم.


 برای پرسیدن و گفتن اشیاء در محیط هایی مثل (خانه ، مغازه ، محل کار و …)

A: Excuse me. Where is the red sweaters

ببخشید ژاکت های قرمز کجاست؟

B: They are on the left, behind purple sweaters

اونها سمت چپ پشت سر ژاکت های بنفش هستند.

A: Thanks, I see

ممنون، متوجه شدم.

A: Mom, where is my watch

مامان، ساعت من کجاست؟

B: It`s on the coffee table, under your book

روی میز، زیر کتابته.


 برای پرسیدن و گفتن آدرس محل ها و چیزهایی مثل (تلفن کارتی و دستگاه نوشابه و …)

 اصطلاحات در آدرس دادن

Go ahead / Go straight ahead

مستقیم برو

Turn right / Turn left

به سمت راست / چپ بپیچ (دور بزن)

You can see it in front of you

میتونی جلوت ببینیش.

Turn around

دور بزن./ دور کامل بزن.


مثال

A: Excuse me. Where is a Bank? / How can I find a bank? / How can I get to a bank

ببخشید. بانک کجاست؟ / چجوری میتونم یه بانک پیدا کنم؟ / چجوری میتونم به یه بانک برسم؟

B: Go straight ahead, at first street turn left, go ahead, it`s at the corner of second street and You can see it in front of you

مستقیم برید، در اولین خیابان به راست بپیچید، مستقیم برید، نبش دومین خیابونه و میتونید اونو جلوتون ببینید.


 برای پرسیدن و گفتنِ محل قرار گرفتن چیزی

A: Please move the blender

لطفا مخلوط کن برقی رو جا بجا کن.

B: Do you want it in the cabinet? / Do you want me to put it in the cabinet

میخوای بزارمش تو کابینت؟ / میخوای من بزارمش تو کابینت؟

A: No, put it in  the sink, please. I wanna wash it

نه، لطفا بزارش داخل سینک. میخوام بشورمش.

 

نکته: (Want to = Wanna) به معنی می خواهم


 برای پرسیدن و گفتن موقعیت اشیاء، افراد، ماشین ها و مکان ها

A: which is your father

کدوم یکی پدرته؟

B: The man that standing in front of the library

مردی که جلوی کتابخونه وایساده.

A: Where is your car

ماشینت کجاست؟

B: My car is in the garage

ماشینم تو پارکینگه.

A: Is marry absent

ماری غائبه؟

B: No, she is sitting between Fred and Lilly today

نه، امروز وسط فِرِد و لیلی نشسته.

A: Tom, I can`t find my yellow T-shirt

تام، من نمیتونم تی شرت زردمو پیدا کنم.

B: It`s among your cloths. I put them into closet

بین لباساته. اونا رو گذاشتم تو کمد.


 یک پیشنهاد: برای یادگیری بهتر این درس و برای اینکه کاملا به این درس مسلط شوید، بهتر است چند بار درس را مرور کنید و با استفاده از مثال های زده شده در این مطلب جمله های شخصی خود را بسازید. با این کار استفاده از این درس برای شما آسان می شود و لذت بیشتری در مکالمه می برید.


مطلب پیشنهادی : توصیف اشیاء به زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

داستان مقصد زندگی The purpose of life ما در این مطلب داستان مقصد زندگی را بعلاوه ی ترجمه ی فارسی آن آورده ایم این داستان ازین قرار است که سال ها پیش، حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که بتواند با اسبش طی کند را  به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار می رفت ...


The purpose of life

 A long time ago, there was an Emperor who told his horseman that if he could ride on his horse and cover as much land area as he likes, then the Emperor would give him the area of land he has covered

Sure enough, the horseman quickly jumped onto his horse and rode as fast as possible to cover as much land area as he could. He kept on riding and riding, whipping the horse to go as fast as possible. When he was hungry or tired, he did not stop because he wanted to cover as much area as possible

Came to a point when he had covered a substantial area and he was exhausted and was dying. Then he asked himself, Why did I push myself so hard to cover so much land area? Now I am dying and I only need a very small area to bury myself

The above story is similar with the journey of our Life. We push very hard everyday to make more money, to gain power and recognition. We neglect our health , time with our family and to appreciate the surrounding beauty and the hobbies we love

One day when we look back , we will realize that we don't really need that much, but then we cannot turn back time for what we have missed

Life is not about making money, acquiring power or recognition . Life is definitely not about work! Work is only necessary to keep us living so as to enjoy the beauty and pleasures of life. Life is a balance of Work and Play, Family and Personal time. You have to decide how you want to balance your Life. Define your priorities, realize what you are able to compromise but always let some of your decisions be based on your instincts. Happiness is the meaning and the purpose of Life, the whole aim of human existence. But happiness has a lot of meaning. Which king of definition would you choose? Which kind of happiness would satisfy your high-flyer soul


مقصد زندگی

سال ها پیش، حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که بتواند با اسبش طی کند را  به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار می رفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمین ها سوار بر اسبش شد و با سرعت شروع کرد به تاختن. با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت. حتی وقتی گرسنه و خسته بود، متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند. وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود به نقطه ای رسید . خسته بود و داشت می مرد. از خودش پرسید: چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدر زمین بدست بیاروم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.

داستان بالا شبیه سفر زندگی خودمان است. برای بدست آوردن ثروت، قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف کرد، غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.

وقتی به گذشته نگاه می کنیم. متوجه خواهیم شد که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند.

زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست ، بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد. زندگی تعادلی است بین کار و تفریح، خانواده و اوقات شخصی. بایستی تصمیم بگیری که چه طور زندگیت را متعادل کنی. اولویت هایت را تعریف کن و بدان که چه طور می توانی با دیگران به توافق برسی اما همیشه اجازه بده که بعضی از تصمیماتت بر اساس غریزه درونیت باشد. شادی معنا و هدف زندگی است. هدف اصلی وجود انسان. اما شادی معنا های متعددی دارد. چه نوع شادی را شما انتخاب می کنید؟ چه نوع شادی روح بلند پروازتان را ارضا خواهد کرد؟


مطلب پیشنهادی : داستان کوتاه آماندا

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

توصیف افراد به زبان انگلیسی(قسمت سوم) در مکالمات و زندگی روزمره بسیار اتفاق میافتد که ما نیاز پیدا میکنیم تا کسی را توصیف کنیم. بطور مثال طرز پوشش و ظاهر یک فرد یا خصوصیات دیگر او را برای کسی توضیح دهیم. یا وقتی که کسی درباره کس دیگری از ما سؤال می کند و ما می خواهیم بطور کامل او را توصیف کنیم. در این مقاله همه موارد برای توصیف افراد، باضافه تمام راه ها و کاربرد های توصیف افراد به زبان انگلیسی را با روشی ساده توضیح می دهیم تا بتوانید آن را به راحتی یاد بگیرید، تمرین کنید و با لذت تمام استفاده کنید.


توصیف ظاهر افراد (Appearance)

Attractive

جذاب

Handsome

خوشتیپ

Good-looking

خوش نما / خوش چهره

Cute

با نمک / با مزه

Nice

جذاب و قشنگ

Beautiful

زیبا

Pregnant

حامله


برای توصیف ظاهر افراد هم می توانیم از فعل های (am , is , are) به معنی (هست و است) کنیم.

مثال:

.You are a beautiful girl

تو یه دختر زیبایی.

.She is cute

اون با نمکه.

.He is good-looking

اون خوش چهرست.


جنبه های دیگر ظاهری

Mole

خال

Pierced ear

گوش سوراخدار

Tattoo

خالکوبی


برای بیان موارد ظاهری می توانیم از فعل داشتن (have , has) استفاده کنیم و یا همه خصوصیات یک فرد را توضیح دهیم و این موارد را به آنها اضافه کنیم، یعنی همراه با عبارت (with) بیان کنیم.

مثال:

.He has a mole on his face

اون یه خال رو صورتش داره.

.I have a tattoo on my arm

من یه خالکوبی رو بازوم دارم.

.She is a short, heavy, middle -aged woman with a mole

اون یه خانوم چاق، میانسال با یه خاله.


 توصیف موها

اندازه موها

Long

بلند

Shoulder-length

تا بالای شانه

Short

کوتاه


مدل های مو

Straight

صاف

Wavy

مجعد / موجدار

Curly

فِر

Bald

کچل / طاس

Cornrows

موی بافته ردیفی

Part

فرق سر / فرق


رنگ های مو

Gray

خاکستری / جو گندمی

Red

قرمز

Black

سیاه

Blond

بلوند

Brown

قهوه ای


قسمت های مختلف موی انسان

Bangs

موی چتری / تل

Mustache

سبیل

Beard

ریش

Sideburns

خط ریش


راه های توصیف مو

برای توصیف مو اول اندازه بعد مدل و در آخر رنگ آن را بیان می کنیم.

.I`m wearing long, straight, brown hair

من موی بلند، صاف، قهوه ای دارم.

.She / He is wearing short, part, black hair

اون موی کوتاه فرق مشکی داره.

.I have long, straight, brown, hair

من موی بلند، صاف، قهوه ای دارم.

.She / He has short, part, black hair

اون موی کوتاه فرق مشکی داره.


عبارتهای مورد استفاه در آرایشگری

Cut hair

کوتاه کردن مو

Perm hair / Make the hair curly

فر کردن مو

Set hair

صاف و مرتب کردن مو

Color hair / Dye hair

رنگ کردن مو


ابزار آرایشی

Rollers

بیگودی

Scissors

قیچی

Comb

شانه

Brush

برس

Blow dryer

سشوار


نکته: از کلمات (comb) به عنوان فعل و به معنی شانه کردن هم می توان استفاده کرد. از کلمه (brush) بعنوان فعل و به معنی (برس کردن مو، مسواک کردن و برس زدن به کفشها) می توان استفاده کرد. و از کلمه (dry) که یک صفت است می توان بعنوان فعل و به معنی خشک کردن استفاده کرد.


مثال:

!Comb / Brush your hair before going out

قبل از بیرن رفتن موها تو / شونه / برس یزن.

.I brush my teeth twice a day

روزی دو بار دندونامو مسواک میزنم.

?Would you dry my hair, please

لطف می کنی موهامو خشک کنی، لطفا؟


راه های توصیف افراد به زبان انگلیسی بطور کامل

 

?Can you describe yourself / him / her / your brother / Jack

می تونی خودتو / اون آقا رو / اون خانومو / برادرتو / جَک رو توصیف کنی؟

.I`m wearing a blue striped shirt, cream pants and brown shoes

من یک پیراهن آبی راه راه، شلوار کرِم، و کفش قهوهای پوشیده ام.

.I`m a tall, thin, middle-aged man with a tattoo on my arm

من یک مرد بلند قد، لاغر، میانسال با یک خالکوبی روی بازو هستم.

.I have short, part, black hair

من موی کوتاه فرق یک طرفه مشکی دارم.

.She`s wearing red dress and black high hills

اون (خانوم) لباس قرمز و کفش پاشنه بلند مشکی پوشیده.

.She is short, average weight, young woman

اون یه خانوم قد کوتاه، با وزن متوسطِ، جوونه.

.She has a mole on his leg

اون روی پاس یه خال داره.

.She has long. wavy, blond hair

اون موی بلند، موجدار، بلوند داره.


مطلب پیشنهادی : استفاده از کتاب های صوتی برای یادگیری زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

توصیف افراد به زبان انگلیسی(قسمت دوم)، در مکالمات و زندگی روزمره بسیار اتفاق میافتد که ما نیاز پیدا میکنیم تا کسی را توصیف کنیم. بطور مثال طرز پوشش و ظاهر یک فرد یا خصوصیات دیگر او را برای کسی توضیح دهیم. یا وقتی که کسی درباره کس دیگری از ما سؤال می کند و ما می خواهیم بطور کامل او را توصیف کنیم. در این مقاله همه موارد برای توصیف افراد، باضافه تمام راه ها و کاربرد های توصیف افراد به زبان انگلیسی را با روشی ساده توضیح می دهیم تا بتوانید آن را به راحتی یاد بگیرید، تمرین کنید و با لذت تمام استفاده کنید.


توصیف سن و سال

هنگام صحبت کردن درباره سن و سال و توصیف آن می توانیم از دو بخش استفاده کنیم، که در پایین به آنها اشاره می کنیم.

بر اساس گروه (دوره) سنی (Adult , Children)

Man – Men

مرد – مردها

Woman - Women

زن / خانوم / زنها / خانومها

Senior citizen :arrow:  +62 years old

فرد بزرگ فامیل / ریش سفید فامیل = از 62 سال به بالا

Infant :arrow:  1month – 3 months old

نوزاد = از 1 ماه تا 3 ماهه

Baby :arrow: 3 months – 18 months old

کودک = از 3 ماه تا 18 ماهه

Toddler :arrow: 18 months – 3 years old

نو نهال = از 18 ماه تا 3 ساله

Child :arrow: 3 years old – 12 years old

بچه = از 3 سال تا 12 ساله

Teenager :arrow: 13 years old – 19 years old

نوجوان = از 13 تا 19 ساله

 Adult :arrow: +18 years old

بزرگسال = از 18 سال به بالا


بر اساس دوره زندگی (Age)

Young

جوان

Middle-aged

میانسال

Elderly / Old

پیر / سالخورده


اولین راه توصیف سن و سال، پرسیدنِ سالهای عمر یک نفر است که راه آن را در پایین میبینید، و راه دیگر توصیف سن، بر اسای دوره سنی همراه با قد و وزن است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

راه اول:

? How old are you

چند سالته؟

? I`m 25 years old

25 سالمه.

? How old is she / he

اون خانوم / آقا چند سالشه؟

.She / He is 32 years old

اون خانوم / آقا 32 سالشه.


توصیف قد (Height)

Tall

قد بلند

Average height

قد متوسط

Short

قد کوتاه


اولین راه توصیف قد، پرسیدنِ ارتفاع قد یک نفر است که راه آن را در پایین میبینید، و راه دیگر توصیف قد همراه با سن و وزن است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

راه اول:

? How tall are you

قدت چنده؟

I`m 1m and 75cms. / (175) one hundred seventy five cms.

یک متر 75 سانتیمتر هستم./ 175 سانتیمتر هستم.

? How tall is she / he

قد اون خانوم / آقا چنده؟

.She / He is 1m and 68cms. / (168) one hundred sixty eight cms

یک متر 68 سانتیمتر هستم./ 168 سانتیمتر هست.


توصیف وزن و سنگینی (Weight)

Heavy / Fat

سنگین وزن / چاق

Average weight

وزن متوسط

Thin / Slender

لاغر


اولین راه توصیف وزن، پرسیدنِ سنگینی وزن یک نفر است که راه آن را در پایین میبینید، و راه دیگر توصیف وزن همراه با سن و قد است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

راه اول:

?How heavy are you

وزنت چنده؟

.I`m 75 kgs

75 کیلو هستم.

?How heavy is she / he

وزن اون خاونم / آقا چنده؟

.She / He is 80kgs

اون آقا / خانوم 80 کیلوگرمه.


ناتوانایی های افراد (Disabilities)

Physically challenged

معلول جسمی حرکتی

Sight impaired / Blind

نابینا / کور

Hearing impaired / deaf

ناشنوا / کر

Mute / Dumb

لال


برای بیان ناتوانی کسی از فعل های (am , is , are) به معنی (هست و است) میکنیم.

.I`m physically challenged

من معلول جسمی هستم.

.He is a deaf / hearing impaired

اون ناشنواست.


مطلب پیشنهادی : استفاده از کتاب های صوتی برای یادگیری زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

توصیف افراد به زبان انگلیسی در مکالمات و زندگی روزمره بسیار اتفاق میافتد که ما نیاز پیدا میکنیم تا کسی را توصیف کنیم. بطور مثال طرز پوشش و ظاهر یک فرد یا خصوصیات دیگر او را برای کسی توضیح دهیم. یا وقتی که کسی درباره کس دیگری از ما سؤال می کند و ما می خواهیم بطور کامل او را توصیف کنیم. در این مقاله همه موارد برای توصیف افراد، باضافه تمام راه ها و کاربرد های توصیف افراد به زبان انگلیسی را با روشی ساده توضیح می دهیم تا بتوانید آن را به راحتی یاد بگیرید، تمرین کنید و با لذت تمام استفاده کنید.


مواردی که در آنها نیاز به  توصیف افراد به زبان انگلیسی داریم

 :-) توصیف اعضای خانواده به افراد دیگر

 :-) توصیف پوشش یک فرد یا خودمان به دیگران

 :-) توصیف یک یا چند خصوصیت از کسی به دیگران

 :-) توصیف خصوصیات ظاهری افراد، که برای دیگران مشخص نیست

 :-) توصیف همه خصوصیات ظاهری و شخصیتی یک فرد به دیگران

 :-) راه های توصیف افراد به زبان انگلیسی

 :-) توصیف پوشش و لباس

 :-) توصیف سن و سال

 :-) توصیف قد

 :-) توصیف وزن و سنگینی

 :-) توصیف ناتوانایی افراد

 :-) توصیف خصوصیات ظاهری

 :-) توصیف موها

 :-) توصیف وسایل زینتی و متعلقات

 :-) توصیف پوشش و لباس (Describing cloths)


لغات کاربردی در توصیف پوشش و لباس

لباس ها

Shirt

پیراهن

Coat

کت

Socks

جوراب

Pants

شلوار

T-shirt

تی شرت

Suit

کت و شلوار

Dress

لباس زنانه

 

 :idea: نکته: از بین لباس ها این چند لباس که در پوشش عمومی کاربرد زیادی دارند، در توصیف لباس و پوشش بیشتر استفاده می شوند.


رنگ ها

Black

مشکی

White

سفید

Red

قرمز

Blue

آبی

Brown

قهوه ای


طرح ها ی پارچه

Solid

تک رنگ

Striped

راه راه

Polka-dotted

چهارخانه

Plaid

شطرنجی

Print

طرحدار

Checked

شطرنجی

Floral

گلدار

Paisley

کشمیری / با گلهای بزرگ


راه های توصیف پوشش ها

سوال ها

? What colors are you / they wearing today

امروز تو چه رنگهای پوشیدی/ آنها چه رنگهایی پوشیدند؟

? What colors is she / he wearing

اون خانوم / اون آقا چه رنگهای پوشیده؟

? What color is your / her / his shirt

پیراهن تو / اون خانوم / اون آقا چه رنگیه؟


جواب ها

ما می توانیم در هر توصیف به 3 نوع از لباس یک نفر و رنگ و طرح آنها اشاره کنیم.

 

.I`m wearing a blue striped shirt, cream pants and brown shoes

من پیراه آبی راه راه، شلوار کرِم رنگ و کفش قهوه ای پوشیدم.

.She / He is wearing a red T-shirt, blue jeans and black shoes

اون خانوم / آقا قرمز، شلوار لیِ آبی و کفش مشکی پوشیده.

 

.I`m in my white T-shirt

تی شرت شفید پوشیدم.

.She is in her print blue blouse

اون خانوم بلوز طرحدار آبی پوشیده.

.He is in his Black suit

اون کت و شلوار مشکی پوشیده.

.My shoes are black

کفشهام مشکیه.

.Her / His coat is brown

کت اون قهوه ایه.


مطلب پیشنهادی : توصیف اشیاء به زبان انگلیسی

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا
  • ۰
  • ۰

توصیف اشیاء به زبان انگلیسی،در مکالمه های روزمره مواقعی پیش می آید که نیاز به گفتن خصوصیات مختلف اشیاء پیدا می کنیم. برای این کار باید روشهای توصیف اشیاء به زبان انگلیسی را یاد بگیریم و در موقع نیاز به درستی از آنها استفاده کنیم. در واقع ما برای توصیف اشیاء از صفت ها استفاده می کنیم که در مقاله ای جداگانه بطور کامل به این مطلب یعنی صفت ها در زبان انگلیسی خواهیم پرداخت. در این مقاله به تعدادی از این صفت ها و توصیف اشیاء با استفاده از آنها می پردازیم.


خیلی از کلمات در زبان انگلیسی که به چهار قسمت (فعل ها، اسم ها، صفت ها و قیدها) تقسیم می شوند، کلمات متضاد و مترادف خود را دارند. یادگیری مترادف و متضادهای کلمات باعث اضافه شدن دایره لغات ما شده و می توانیم با استفاده از کلمات بیشتر جملات را به شکل های مختلف درست کرده و برای رساندن منظور خودمان جمله های بیشتری داشته باشیم.


 صفت های کاربردی توصیف اشیاء به زبان انگلیسی

در این لیست صفت هایی را که کاربرد زیادی در مکالمات روز مره دارند، همراه با مترادف ها و متضاد های کاربردی آنها قرار داده ایم.

 

Little = Small = Tiny

کوچک / ریز

Big = large

بزرگ

Little / Big hand

دست کوچک / بزرگ

Fast = Quick

سریع

Slow

آرام / یواش

Fast / Slow Driver

راننده آرام / سریع

Hard

سفت

Soft = Smooth

نرم

Hard / Soft chair

صندلی نرم / سفت

Thick

قطور / زخیم

Thin

کم حجم / نازک

Thick / Thin book

کتاب نازک / قطور

Full

پُر

Empty

خالی

Full / Empty glass

لیوان خالی / پُر

Noisy = Loud

شلوغ

Quiet = Silent

آرام / ساکت

Noisy / Quiet children

بچه های ساکت / شلوغ

Heavy

سنگین

Light

سبک

Heavy / Light box

جعبه سبک / سنگین

Same

شبیه /  مشابه

Different

متفاوت

Same / Different color

رنگ متفاوت / مشابه

Good

خوب

Bad

بد

Good / Bad boy

پسر بد / خوب

Expensive

گران / گران قیمت

Cheap

ارزان

Expensive / Cheap ring

انگشتر ارزان / گران

Beautiful

زیبا / قشنگ

Ugly

زشت

Beautiful / Ugly view

منظره زشت / زیبا

Easy

آسان

Difficult = Hard

سخت

Easy / Difficult problem

مسأله سخت / آسان


 نکته1: ممکن است که کلمات گفته شده در این لیست معانی مختلفی داشته باشند، و ما در این مقاله به معنی آنها برای توصیف اشیاء به زبان آموز

نگلیسی اشاره کردیم، و همچنین ممکن است معانی دیگر این کلمات در موقعیت های دیگر کاربردهای دیگری داشته باشند، ولی ما به معانی متناسب با توصیف اشیاء اشاره کرده ایم. بطور مثال کلمه (Light) که به معنی: روشن (در رنگ ها)، کمرنگ یا رقیق (در چایی یا قهوه)، روشن، لامپ، روشنایی، روشن کردن و … مورد استفاده قرار می گیرد.

 نکته2: بعضی از این صفت ها را می توانیم برای توصیف انسانها و حیوانات هم استفاده کنیم، که معنی متناسب با همان کاربرد را پیدا می کند. مثال: کلمات (Beautiful , Good ,Heavy)


 توصیف اشیاء به زبان انگلیسی

دو راه عمده برای توصیف اشیاء به زبان انگلیسی وجود دارد، که در پایین آنها را توضیح می دهیم. برای این کار از صفت های اشاره استفاده می کنیم.

 صفت های اشاره

This

این (اشاره به یک چیز در نزدیک)

That

آن (اشاره به یک چیزِ دور)

These

اینها (اشاره به دو یا بیشتر در نزدیک)

Those

آنها (اشاره به دو چیز یا بیشتر در دور)

 

 راه های توصیف اشیاء به زبان انگلیسی


1- صفت همراه با اسم

.This is a hard chair

این یک صندلی سفت است.

.Those are thick books

آنها کتابهای قطوری هستند.


2- بیان صفت در آخر جمله

.That ring is expensive

آن انگشتر گران است.

.These children are quiet

این بچه ها ساکت هستند.


مثال:

.A: Can you describe your desk

میتونی میزتو توصیف کنی؟

.B: It`s a big heavy desk

اون یک میز بزرگ سنگینه.


مطلب پیشنهادی : ضمایر نا معین یا Indefinite Pronouns

  • موسسه آموزش زبان روژین ایلیا